لطفاً زخم زبون نزنید. خودشون اومدن تو خوابم دعوتم کردن . ن که خودم رفته باشم. روحمو بردن اونجا. رفتیم تو دنیای خودشون خیلی تاریک و وحشتناک بود. یهو یک جایی بود. پر از جن قد بلند. خوشگل. خیلی خوشکل. موها مشکی تا روزی زمین می افتاد 😭 ولی عروسی خوب و شادی بود. اما اومدن تو زندگیم اذیتم میکنن چه غلطی کردیم بابا. اینم عروسی پسر پادشاهشون بوده. منم دعوت کردن رفتم