مامان هایی که بیشتر مواقع عصبی هستید یا فکر می کنید بچه تون برده تون است این داستان برای شماست به دختر خاله ی مادرم تجاوز شده دختره 17 سالشه بشدت خاله ی مادرم متعصب و مذهبی هستند (خیلی ببخشید به مذهبی ها بر نخوره) ولی انگار این ها تو قرن اجر زندگی می کنن هرچی پدرو مادر بگه این باید بگند چشم!!! حالا تو محل کار دختره که خیاطی است به دختره تجاوز شده اونم از ترس به کسی چیزی نگفته تا اینکه بعد 4 روز دست به خودکشی میزنه ولی زنده میمونه پدرش به جایی اینکه پشت دخترش باشه دختره رو خوب به باد کتک گرفته که تو اگه خیاطی نمی رفتی این اتفاق نمی افتاد یا شایدم هرز پریدی که این اتفاق افتاده مادرشم دختره رو نفرین می کنه، هیچی خلاصه حالا دنباله پسرم هستند، یادتون باشه شما قبلا از مادر بودن و پدر بودن انسان هستید