(تو دوران اشنایی هستیم )یه حرفی زد من ساعت ها بهش فکر کردم گفت اگر یروز مادرم مریض بشه علیل بشه من هرگز نگهش نمیدارم باید بقیه نگه دارن ب من مربوط نیس
قاعدتا من باید خوشحال میشدم برااین حرفش ک حداقل نگهداری مادرشوهر ب من نیست
ولی خیلی ناراحت شدم با خودم گفتم این مادرش ک انقدر زحمتش کشیده اینجور میگه بعدا توف تو صورت منم نمیندازه و احترامی قائل نیس
کلا با وجود شرایط خوبش حالم ازش بهم خورد نظر شما چیه چکار کنم؟