دوستانی که منو میشناسن خبر دارن که خیلی با مادرشوهرم مشکل دارم و مدتیه که درگیر بیماری شوهرم هستیم.
رفتیم تو مرکز استان پیش دکترش گفت باید عمل بشه و هزینش دست کم صد تومن میشه منم مقداری پس انداز داشتم دادم به شوهرم و مقداری هم شوهرم خودش داشت اما مقداری از هزینه رو کم داشتیم که شوهرم گفت جورش میکنم.
مادرشوهرمم پس انداز داشت اما هیچ تعارفی نکرد...
فقط میشینه جلو مردم گریه میکنه که پسرم مریضه اما هیچ قدمی بر نمیدارم.
دیگه دلم نمیخواد حتی لحظه ای ببینمش.
آخه یه مادر چقد میخواد بی رحم باشه که ببینه پسرش داره دور از جون، جون میده اما پول قرضش نمیده درصورتی که هیچکس خوش حساب تر از شوهرم نیس...