منو دوتا خانوم بین راهی سوار شدیم
بردنمون ی کوپه بعد رئیس قطار اومد که کرایه بگیره
من ۱٠٠دادم پنجاهی نداشتم گفت باید با من بیای کوپه ۱٠
اونجا دستگاه پوز هست
منم باهاش رفتم عینه اسکلا
تا رسیدیم داشتم کارتمو در میاوردم
گقت نیازی نیست
گفتم پس چرا منو اوردی اینجا
گفت خب حلو اونا زشت بود میگفتم تخفیف دادم بهت
اونام تخفیف میخاستن
هیچی دیگه گفت تو کوپه من بمون
ب زور
حالا دهن منو سرویس کرد انقد ک داره حرف مسزنه
تازه ی ورقه برداشت روش شعر نوشت داد بمن گفت بگیر یادگاذی
سیگار میکشه ب منم سیگار تعارف میکنه