2777
2789

خانما ببینید حق دارم یا نه 

ما چند ماهه عقدیم توی دعواهای اخیرمون دائم می گفت به درد هم نمی خوریم منم خیلی بهم برخورده اون از روی عصبانیت می گفت ولی من از اون موقع دیگه نمی تونم مثل ادم قبل بشم انگار از بس بهم گفته توی ذهنم جا گرفته که ما به درد هم نمی خوریم و جدا میشیم 

حالا دیشب می گفت باید خونه بگیریم و اینم بگم برای خونه باید طلاهام رو بفروشم 

بهش میگم خونه گرفتیم عروسی رو چطور بگیریم 

میگه عروسی نمی گیریم

منم گفتم عروسی نگیریم باید سه دونگ خونه رو به نامم بزنی 

حالا قهر کرده که تو منو بی اعتماد کردی من شکستم 

تو مال و مال تو کردی 

بعد می دونید چی جالبه اینکه بحثمون شد سر هدیه خریدن برای تولد خواهر و برادر می گفت من برای کسی هدیه نمی خرم خواستی و پول داشتی بخر که خب می دونه من شاغل نیستم فعلا 

من چطور باید اعتماد داشته باشم از جشن عروسی بگذرم و طلاهای دستمو بفروشم 

از کجا معلوم دو روز دیگه دوباره برنگرده بگه به درد هم نمی خوریم 

حالا من پیش قدم بشم برای اشتی؟ 

این چند بار که قهر کردیم اون پیش قدم شده و اینکه اشتی کردیم چی بهش بگم


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شما با هم بسازید


در مواقعی ک در صلح و آرامش هستید بهش بگید ک اون حرفهاشون خیلی روتون اثر منفی گذاشته و ازش بخواین دیگه نکنه


درخواست های اینچنینی ک چیزی ب نامتون بزنه با ترفند زنانه بهش بگین ن مستقیم

توی عقد هستین به هیچ عنوان طلاهاتو نده برای خونه!!!!!!!!

اون موقع دوباره می خواد بگه منو بی اعتماد کردی 

چون یه مقدار پول داشتیم خودم گفتم بده طلا من می پوشم حالا موقع خرید خونه می فروشیم 

البته موقعی که من گفتم قبل از این حرفاش بود 

شما با هم بسازیددر مواقعی ک در صلح و آرامش هستید بهش بگید ک اون حرفهاشون خیلی روتون اثر منفی گذاشته ...

توی موقعیت ارومم بهش گفتم 

گفت دست خودم نبوده 

اما یه معذرت خواهی نکرد

اون موقع دوباره می خواد بگه منو بی اعتماد کردی چون یه مقدار پول داشتیم خودم گفتم بده طلا من می پوشم ...

بگو چطور تو بی اعتمادی حاضر نیستی سه دنگ خونه به نامم کنی اونم نه مجانی و به عنوان هدیه که وظیفته دارم طلاهامو میفروشم بهت میدم

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779

تاپیک های به روز شده

2792
داغ ترین های تاپیک های امروز