اخه میدونین چیه من 1 سال و 4 ماه عقد بودم اون منو اصلا دعوت نکرد هیچ حتی همسایه خونه مادرشوهرم اینا دعوتم کرد پاگشا یعنی یه غریبه اما خواهرشوهرم دعوتم نکرد بعد تو خونه ی شوهر من زندگی میکرد تا خونشو بسازه اما خونه شوهر من از باباش بهش رسیده بود یعنی خودش نداشته باباش دو خونه داشت یکیو داده بودش و چندین بار شنیدم گفته بود مگه تو خونه اینم تو خونه پدر خودمم یعنی تو این 1 سال و نیم اصلا هیج وقت نکرد داداشسو دعوت کنه بعد ما منتظر موندیم تا خونشو بسازه دیدیم خیلی طول میکشه اونا رفته تو خونه پدرشوهرم زندگی کردن اونم به زور تا ما عروسیمونو گرفتیم چون شوهر من بهشون گفته بود میخوام عروسیمو بگیرم برین بیرون الان شوهر خواهرشوهرم گفت قسم خوردم تا ابد خونتون نیام حالا من عروسی کردم 3 ماه و نیم و بازم اصلا دعوتم نکرد نیتوتست شام ساده ای درست کنه برم خونه پدرش پیشش دور هم باشیم اما اصلا دعوت نکرد حالا خونشو ساخته و تا چندروز دیگه میره داخلش من باید کادو براش ببرم یا نه اخه چه میدونم رومم نی همیجور برم والا دوست ندارم برم اما میدونم مجبورم میکنن به هر طریقی میبرنم حالا به نظرتون چیکار کنم ببین بحث شام پاگشا نیس بحث احترامه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به هیچ وجع کادو چی احترامی که بخت گذاشته چکار کرده کادو ببری اگه هم شوهرت بهونه گرفت کادو بدیم و این حرفا بگو الان دست و بالمون تنگه تازه عروسی کردیم خواهرت که غریبه نی ما رو درک میکنه بعدا براش کادو میدیم و همینجوری فراموشش کن ادمای بی خاصیت
نگو خونه شوهرم خونه پدرش بوده بعدم مگه قرار بوده تا ابد اونجا بمونن وقتی شوهرت بی احترامی کرده گفته بلند شید هرکی دیگه هم باشه بش برمیخوره بجاش باشم هرگز باهاتون رفت وآمد نمیکنم در حد سلام علیک