بچها چند وقت پیش تاپیک زدم که من چه مشولی برام پیش اومده من دو هفته پیش حدودا خواستم برم خونه بابام اینا و باردارم و رفتم تو اسانسور تا رسیدم همکف یادم اومد چیزی جا گذاشتم برگشتم دیدم سطل خونمون دو متر جا به جا شده من موقعی که بیرون رفتم دیدم سطل اینوره برگشتم دیدم سطل اونوره دومتر حدودا یا بیشتر گفتم نکنه شوهرم اومده خونه صبحم که میخواست بره دیدم پیرهن سرمه ای تنشه ولی از کار برگشت مشکی بود حالا شاید تو خواب صبح درست ندیدم چشام درست وانشده نمیدونم خلاصه چند جارو گشتم کسی نبود ولی تو کابینت زیر سینک و پشت در یکی از اتاق و چند تا کمدارو نگشتم اومدم و رفتم خونه بابام اینا وقتی برگشتم و شوهرم اومد بهش گفتم تو ظهر اومدی خونه و رفتی گفت نه گفتم چرا و یه دستی زدم و گفتم یکی از همسایه ها و بابام هم دیده بودنت گفت نه بابا اشتباه دیدن من شوهرم کلید در اصلی اپارتمان رو نداره ولی بقیه کلیدارو داره گفتم لابد یه همسایه درو براش باز کرده اومده خلاصه همینجا قضیه رو نگه داشتم و چیزی نگفتم تا اینکه چند روز بعدش دیدم با یکی از مردای همسایه که رفیقه داره پیام میده ولی بعدش پیامش رو پاک کرد گفتم نکنه تو پیاما رد و بدل شده که اره اون روز درو برام باز کردی و اینا و نخواسته بفهمم پیامو پاک کرده خلاصه از گوشی شوهرم به همسایه پیام دادم که فکر کنه شوهرم هستم گفتم من فلان ساعت دیدمت(همون ساعتی که من میخواسنم برم خونمون) تو پارکینگ بودی و با اقای فلانی حرف میزدی گفت اره تو از کجا میدونی من ندیدمت گفتم خب پس اشتباه فکر میکردم این دو همو ندیدن تو اون تایم خلاصه گذشت و چند روز پیش شوهرم من دستم بند بود یکی از همسایه ها خانم ایکس یعنی درو باز کرد براش دیشب داشتم میگفتم چند روز پیش کی درو باز کرد اومدی بالا گفت زنگ خانم ایکس رو زدی اولش یادش نبود و گفت نه من زنگ اقای فلانی همون رفیقم رو زدم خودش نبود خانمش باز کرد گفتم نه تو گفتی خانم ایکس گفت اره اره بچها( خانم ایکس رو به رو ی خونه رفیق شوهرم هست واحدش ) قاطی نکنید خانم ایکس یه همسایه جداست رفیق شوهرم و زنش یه همسایه دیگن و یادش اومد اما تو ناخوداگاهش بود که زن همون رفیقش درو باز کرده و من گفنم نکنه برمیگرده به همون روزی که من میخواسنم برم خونمون این زنگ رفیقش اینارو زده زنش باز کرده و شوهرم تونسته راه پیدا کنه به خونمون بهش گفتم گفت نه من کی گفتم زن فلانی درو باز کرد گفتم دیشب گفتی گفت نه و اینا اشتباه شده خلاصه میترسم اون روز که رفتم خونه بابام اینا یکی رو اورده خونه و به من خیانت کرده اگر ممکنه دوبار بخونید متن رو تا گیج نشید شرمنده اهان اینم بگم من اون روز نگفتم میخوام برم خونمون به شوهرم شب قبلشم یادم نمیاد گفتم یا نه حالا یا دوربین گار گذاشنه تو خونه یا شنود نمیدونم الانم انقدر بحث کردم گفت ۲و نیم اومدم خونه نبودی(همون تایمی که رفتم ) زنگت زدم گفتی خونه بابام اینام گفتم تو الان گفتی اومدم نبودی پس تایید کردی گفت نه اره ۵ اومدم نبودی در صورتی که من برگشته بودم تا ۵ و خونه بودم و اصلا زنگ نزد بگه کجایی بعد که بهش میگم میگه گیج شدم دیگه نمیدونم دارم چی میگم وای دارم بالا میارم یا من جنی شدم یا شوهرم داره حرفه ای عمل میکنه ولی میدونم دووم نمیارم دیگه شوهرم فکر کنم تا فهمیده دارم برمیگردم از اسانسور سریع رفته رو پشت بوم با زنی که اورده بوده یا تو پستو بالا پشت بوم قایم شده خدا همچین مردایی رو برداره برای اینکه بفهمید شوهرم چیکاره بوده و چه به سرم اورده که اینارو میگم تاپیکای ۳۰ فروردین یا از دو سه هفته پیشم رو بخونید تاپیکای قبلیم من میگم شوهرم شنود یا دوربین تو خونه گداشته و اسانسور گذاشته تا بفهمه من کی میرم و میام از این دوربینا که اندازه عدسی هستن اگر گیج میشید یه بار دیگه با دقت متن رو بخونید و تحلیل کنین برام دارم دیوانه میشم