به قدری حالم بد شد با خوندن تاپیک شوهرم توو رستوران میخواست بزنه توو گوشم
نمیتونم براتون توصیف کنم که چقدر عصبی و ناراحت شدم برای این خانوم
فشار عصبی بخاطر کارای همسرش یه طرف..اینکه اسی انقدددددددر شخصیت ترسو و ضعیفی داره بیشتر اذیتم میکرد.
تاپیکش رو قفل کرده ولی اولین مشکلی که باید حل کنه همین خونه خواهر رفتنه هس...استارتر عزیز میدونم حوصله نداری هرشب بری خونه خواهرش ولی به مدت دو هفته صبر و تحمل داشته باش و هروقت شوهرت خواست بره خونه خواهرش تو هم بگو من حامله ام میترسم خونه تنها باشم و همراهت میام...شاید اصلا خونه خواهرش نمیره ...شاید میره پولاشو خرج زندگی خواهرش میکنه ..تو این دو هفته که بهت میگم خیلی چیزا برات مشخص میشه ....بعد که این موضوع تموم شد بپرداز به مسئله ماشین ...تا میتونی رو مغزش برو حتی اگه دیوونه بازی دراورد داد زد ظرفارو شکوند ذره ای نترس و بیخیال باش تا بدونه با سلیطه بازی کاری از پیش نمیره ...تو باید دست از ضعیف بودن برداری و ذره ذره مشکلات زندگیتو تا اون بچه بدنیا نیومده و عمیق تر نشده حل کنی وگرنه بچه که بدنیا بیاد بدتر رفتار میکنه و خیالش راحته تو با بچه ی نوزاد هیچ کاری نمیکنی ...واقعا خدا نگذره از این اقایونی که اینجورین..و ای کاش مادرانی که چنین پسرایی رو تربیت کردن هیچوقت مادر نمیشدن ...بخدا مادر شدن مسئولیت سنگینی هست مناسب همه نیست
