2777
2789

چرا من باید تنها و تنها باشم عین این ها

خانواده ی شوهرم ۳ تا پسر و ۲ دخترند 



پسر بزرگه ۱۳ سالیه که ازدواج کرده و یدونه بچه داره که دختر داییشو گرفته بچه برادر مادر شوهرم اونا از قبل کنار مادر شوهر زندگی میکردند بعد ساختمون کشیدند ۳ ط برای خودشون و داداش وسطیه که اونام ۱ سال قبل ما ازدواج کردند حالا چون موقع ازدواج ما برای ما خونه نبود و همه چیزمون هم شراکتیه ینی همسرم کار کرده برای برادرش مغازه خریدند برای ما هم چون خونه نکشیده بودند یدونه شو به اندازه همون یکم منطقه بهتر خریدند که ما هم ساکن بشیم تقریبا ۱۵ د راه هست پیاده بری 



خونه اونا از مال ما نقلی تره و تازه ساخت مال ما همه جاش قدیمه و کابینتاش و قدیمی ساخت هستش ط ۳ هستیم بدون اسانسور مال اون ها اسانسور دار هستش 



حالا با هم دیکه باند شدن منو حساب نکنن بگو بخند راه بندازن فتنه در بیارن صبح تا شب هم پشت مادر شوهرم حرف میگن و خواهر شوهرم هم هعی میخواد نازشونو بکشه بلکه راشون بدن بینشون



حالا من موندم تنهای تنها بین اون فتنه ها 



مادر شوهرم هم منو حساب نمیکنه ناز اونا رو میکشه از دومی بیشتر میترسه اون یکی هم بالاخره بچه بردارشه



منم بینشون میرم تنها هستم خستم از همشون حالمم از همشون بهم میخوره نمیتونم قطع رابطه کنم چون نمیشه هر جا برم اونام هستند باغمون بریم اونام هستند 


یدونه باید مادر شوهرم منو دوس داشته باشه که بهم محل بدن اونم که تعطیله کلا 


انگار اونم به من حسودی میکنه که منم منطقه بهتر زندگی میکنم  


خواهرشوهرام هم هعی دوس دارن برن بین این حاریهام رفتارش شده مثل اونا انگار شدن ۳ تا جاری 


من ۱۸ سالمه سنم کمه زود ازدواج کردم درست ولی فقط میخوام به این دلیل باهام خوب باشن که بین من و شوهرم دعوا نباشه وگرنه من به اونا هیچ نیازمندی ندارم 


چه دعایی میدونین که تاثیرش خیلی هس 



چه دعایی دارین بخونم اونا ادم بشن یا ما راحت شیم 





ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز