۱۰ ماهی هست از عروسیم گذشت
۳۰ سالمه
یکی دو بار شوهرم بهم گفت تو مثل بچه هایی اختیاری نداری
تصمیمت دست خواهر و مامانته
من الان ۸ ماه باردارم
دیروز بعد ۱۰ ماه با مامانم خواهرم رفتیم خرید
من همیشه شامم شوهرم میاد خونه آماده اس
من دوران بارداریم سخت بود یعنی هنوزم بی حال و ویار دارم
مامانم آبجیم می گن باید کمکت می کرد تو این دوران
دیروز که رفت بودیم خرید شوهرم زنگ زد گفت من رسیدم نیستی
شام نداشتیم خواهرمم بلند بلند گفت بگو املت بذار نون بخر دستاش بشور
من گفتم چرا بلند گفتی گفت خواستم بشنوه
وقتی برگشتم دیدم شوهرم اخم کرد حس کردم از حرف خواهرم ناراحت شد
البته چون زود می خواب از خوابش شاید گذشت بود
بنظرتون مقصر کیه ! یعنی شوهرم واقعا ناراحت شد ؟