باهم بودیم سرکار گفتم خسته شدم دیگه نمیکشم حسرت همه چی به دلم مونده یا نداری اون موقع هم که درآمد میلیونی داری به من نه پول میدی نه چیزی میخرم فقط دارم حمالیتو میکنم . واقعیت گفتم . الان جدیدا تا چیزی بگم واعدراض کنم تو ماشین سرعت وزیاد میکنه و میخواد هردومون بمیریم. سهچهار بار اینکارو میکنه آخرین بار غش کردم بزور منو هوش آورد و عذاب وجدان داشت.
امروز گفتم یه انتخاب اشتباهم باعث شد یه عمر عذاب و بدبختی بکشم چیزی نگفت بعد ده دقیقه گفت این جملات بدتر از تیشه بود روی قلبم .
گفتم پس من هر چی میگی تحمل میکنم خدا ندارم .تو نباید نازکتر از گل بشنوی؟؟.
شما بجای من باشین چکار میکنین .