شوهرم از دیشب خونمون جهنم کرده

بنظرم پاشوبرو

شما ازدواجی کردی که باب میل خونوادت نبوده و شما برا اینکه ازشون توجه بگیری و بتونی با خواهرت و خونوادت رابطه درست داشته باشی باید خودتو بکشی بالا و برا این کار راهت سخته چون شوهر خواهر پولداری داری و پدری که منتظره هر اشتباه و بی پولی شوهرت رو تو سرت بکوبه و ....

شما یه مدت ارتباطت رو با خونوادت کم کن و تلاش کن که جایگاهت رو ارتقا بدی، بعد از اون هست که اعتماد به نفست بالا میره و بقیه جور دیگه نگات میکنن

ولی اسی غصه نخور مطمئن باش یه روزی خدا دری براتون باز میکنه

شوهرمن ماشین نداشت وقتی میخواستیم بریم سمت مامانم همیشه ماشین داداشاشو یا کسی رو میگرفت میرفتیم 

یه روز ش‌وهر خواهرم بهش خندید توی جمع و‌گفت این دفعه ماشین کی را گرفتی پاشدی اومدی؟اینقد شوهرم ناراحت شد ولی به روی خودش نیاورد 

یه بارم سر جهاز بیاری داداشم بابام یه حوری به اون داماداش گفت پاشید بریم و شوهرم بلندشد گفت نه همه را نگفتم 

درحالیکه شوهرم بخاطر بابام و داداشم  ماشین باری از کسی قرض کرده بود جهازبیاریم 

از این چیزا بخوام برات بگم زیااااده 

ولی دلم میخواد زندگیه الانمونو ببینی 

شوهرم میلیاردره 

همه جلو پاش بلند میشن 

احترامش میکنن 

دعوتش میکنن 

خیلیا التماس میکنن ازش کارمیخواند 

یعنی وضعش از همه دامادها بهترشده 

بااینکه دوتا شوهرخواهرهام هم وضعشون توپه ولی ما از همشون بهتریم

میخوام بگم غصه نخور و همیشه به شوهرتم بگو بیا از خدا بخوایم که بهمون بده 

واسه خدا کاری نداره اونقدر داره که به همه ببخشه 

همیشه هم سعی کن سوره ی واقعه رو شبها بخونی 

معجزه اس واسه اوضاع مالی تون 

تاپیک بخوتید، داره خانمش هم آزار میده، حرفهای رویایی نزنید

دانشجو ،خب یک کارهم کنار درسش داشته باشه

عزیزم چرا خب سره اینچیزا بیخود زندگی رو تلخ میکنین؟ 

یه بوسش میکردی قربون صدقه ش میرفتی بعد بهش میگفتی چون من تورو میخواستم همه این سختیا رو بخاطر تو تحمل کردم و میکنم تو حق داری ناراحت باشی ولی متاسفانه کاری از دستم برنمیاد جز اینکه اهمیتی ندیم و خودمون یه سفر دوتایی بچینیم کلی م عشق کنیم یا زودتر بریم خونه چمیدونم جشن کوچیک بگیریم چندتا غذا و دسر درست کن با خوراکی بخرین بشینین بخورین 

جو رو اینطوری عوض کن 

یجورایی هم خاطرات خوب رو یادآوری کن اینکه تو بخاطر اون همه رو گذاشتی کنار با همه این سختیا کنار اومدی 

اسی ناراحت نشو از واکنش شوهرت ادم گاهی عصبی میشه

ولی اطرافیان وحرفاشون خیلی تاثیرگذاره توی زندگی

منو شوهرم خیلی دوست داشتیم همو

ولی حرفای اطافیانش ک هی در گوشش میگفتن اخر کارخودشو کرد

عصبی میشد میومدخونه یچی به من میپروند الان وضع مون داغونه

ازاونور نداشتن خونواده حامی

زیاد نرو خونه بابات

نباید جلوی شما حرف سفر میاوردن 

دشمن ادم بهتره تاهمچین خونواده ای

ایناتاثیر  داره دیگه

من میبینم کارایی ک خونوادم میکنن درخفا باز شوهرم میفهمه 

حتی من خونوادش فرق میزارن بین عروسامیفهمم ناراحت میشم

باهاش یکم همدردی کن اروم شه زیادم نرین خونه بابات

زندگیتو اروم کن 

خوشبحالتون

اصلا سفر دسته جمعی همش دردسره.بهتر که نمیرید.

 خودتو شوهرت با هم برید کیف کنید .اگر تونانایی مالشم داشتید بازن تنهایی برید به خدا اینقدر سخت میگذره یکی خوابش نیاد یکی فلان جا میخواد بره اون یکی نمیره یکی جیش داره یکی بجش  نق میزنه .اسیریه دسته جمعی مسافرت رفتن

چند وفته ازدواج کردید .زمان بگذره درست میشه فقط شوهرت باید خودشو هوب به بابات نشون بده از نظر احترام به تو گذاشتن و به پدر مادرت احترام گذاشتن .پدر مادرت ببینن به تو و اونا احترام میزاره نظرشون عوض میشه فقط زمان میخواد .مثلا میرید اونحا یا پدر مادرت میان شوهرت بیستر به تو احترام بزاره اگه تو خونه به تو میگه  الهام جلوی پدر مادرت بگه الهام خانم .یا وسیله نو کنبد تو خونه هر چند شده یه چیز کوچیک هر چند وقت یه بار که پدر نادرت نیان خونت یه چیزی خریده باشی هر چنر کوچیک یا به تکه طلا ی کوچیک اونا ببینن شما در حال رشد هستی نرم‌میشن 

عزیزم ... زمان همه چیز رو درست میکنه 

خیلی خودتُ اذیت نکن

پدر و مادر هم مهمانِ ما هستن 

وقتی شوهرت عصبانی میشه

اصلا گارد نگیر

بذار فک کنه که همسرش کنارش هست 

نه در مقابلش !

رفاقت رو در رابطه تون زیاد کن

عشق احتیاج به نگهداری داره

مراقبِ عشق تون باش 

 در هم(در کل)انتخابت درست بوده؛اما این که برای مال دنیا آزارت می‌ده آدم رو بهش بدبین می‌کنه،این که  انتخابت خوب نبوده.

همین انرژی منفی ک از پدر و دامادتون میگیرین باعث میشه هیچ وقت برکت ب زندگیتون نیاد و همیشه عقب بمونید .... باید رها کنید و یمدت همسرتو ازشون دور کن تا ارتقا پیدا کنه