من میرم لیزر خانومه شماره کارت شوهرشو میده براش بزنم از قضا شوهرش همشهری خودمونه (شهر کوچیک) میشناسمش از روی شماره کارت ! من پسوند فامیلی مو برداشتم و اسم شهرم دیگ اخر فامیلیم نیست خانومه نمیدونه من مال اون شهرم لیزرم ک تموم میشه گاهی میبینم ی اقایی دیگ با دسته گل میاد پیشش خانومه با تاپ و شورتک میره استقبالش و تو سالن زنه باهم هستن زنه هم تند تند عشقم عزیزم میکنه
شوهرشو میشناسم خواستگار عمم بوده دلم برا مرده کباب شد
کارش اینه با تریلی اب میبره سر زمینای کشاورری