یه هفته پدرو مادرش رفتن مشهد اینو داداش کوچیکشو نبردن بعد دیروز گفتم مامانم میزاره میخوای بیام بمونم پیشت شب گفت آره و اینا بعد امروز گفتم بیا م ییچوند دوباره گفتم بیام یانه گفت نه امتحانو خراب میکنیم همش حرف میزنیم (حالا بازم تلفنی داشتیم حرف میزدیما درس نمی خوندیم اصلا)
انقد دوست داشتم برم خونشون که دوباره گفتم وای من میام خونتون اونم زد در شوخی گف پس منم درو باز نمی کنم
الان حس میکنم خودمو کوچیک کردم خیلی حالم گرفتس خیلی ناراحتم
فردا دوباره بهش بگم؟اخه خیلی دوست دارم برم