2777
2789
عنوان

شوهرم بهم گفت خفه شو😐

2845 بازدید | 119 پست

ما تک خواب هستیم، بچه دو  و سه ساله دارم، 

بچه کوچیکم بد عادته پیش خودم میخوابه، بزرگه ام بخاطر کوچیکه میمونه خلاصه چهارنفری رو تخت خودمون میخوابیم. 

 بچه ها خوابشون میبره، میزارم تخت خودشون. 

یشب من زودتر خوابم برد، شوهرم بیدار کرد گفت بزار سرجاشون خیلی عصبی و ناراحت شدم گفتم تو ک خودت بیدار بودی میزاشتی خب

چند شب بعد باز تکرار شد



ادامه شو تایپ کردم چون طولانی شد پست بعد میزارم





چند شب بعد، گفتم من خیلی خوابم میاد اینا دیر تر خوایشون میبره اگ خوابیدم منو بیدار نکنیا


غر زد و... بعد دیدم کمرم و دلم خیلی درد میکنه، ب بچه بزرگم چتدبار گفتم برو سر تخت خودت گوش نداد و من غش کردم😅


تصف شب بیدار شدیم، بچم جیش کردع بوذ، شوهرم گفت چرا اینجا خیسه گفتم حتما جیش کرده دیگه، 


اون فکر کرد میگم شاید، دهن کجیمو کرد، منم حرصم گرفت گفتم، نگفتم شاید، گفتم حتما


خلاصه دعوا کرد همون نصف شبی😐که اره تو مثل خرس زخمی از اینور میوفتی اونور(تازه پری شده بودم، غروبش هی داز میکشیدم یجوری میگه خرس الان شما مثلا فگر میکنید صد کیلو ام ۶٠ کیلو ام والا) و دعوا کرد ک تو تمیزی نجسی نداری و برات مهم نیست و... 




حدود یک هفتع گفته


امشب خیلی خسته بود


البته بخدا منم همزمان با اون بیدار شده یودم و نخوابیده بودم دیگه


واقعا دست خودم نبود تا بچه ها خوابیدن منم خابم گرفت


بهم گفته بود مثلا نصف شب بیدار شدی گوشیمو بزن ب شارژ


بعد یکساعت پیش دیدم بچم داره بهش مبگه کجا میری، گفت میرم تو سالن بخوابم


منم دیدم ای داد دوباره خوابم گرفتع، گفتم بیا سرجات بخواب اینا میزارم سرجاشون


گفت خفه شو😐 بعدم غر زد گفت، گوشی خوذشو زده بع شارژ گوشی من هیچ... 


چقد بهش حق میدید؟ 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من از زاویه بیرونی دارم ی زنی و میبینم ک همش خوابه 🤭

آقای سعدی چطوری یه عالم دردِ دوری و لانگ دیستنس رو تو این یه بیت جا دادی؟در طالع من نیست که نزدیک تو باشم می‌گویمت از دور دعا، گر برسانند.

رابطع ما اینجوری نیست🤦🏼‍♀️ کاش واقعا میتونستم اینجوری بگم

چجوریه

مقصدمان یکی بود، اما مسیر هایمان فرق داشت. آن ها می‌دویدند..اما من می جنگیدم با دستانی که برای رسیدن کافی نبودند..

من از زاویه بیرونی دارم ی زنی و میبینم ک همش خوابه 🤭

خخخ نبخدا زیاد نمیخوابم

خب ببین ساعت یک شب، منم اکثر مواقع با اون بیدار شدم

گاهی اوقات بوده که من ظهرش خوابیدع بودم

دیگه ادم خسته ست ناخوداگاه خوابش میبره

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779

تاپیک های به روز شده

2792
داغ ترین های تاپیک های امروز