پسرخالم بود ازم خواستگاری کرد بعدش پشیمون شد یجورایی بازی کرد باهام متاسفم براش فاقد شعور شخصیت بود...البته مقصر من بودم چون خییییییلی بهش محبت کردم و باهاش راه اومدم تو همه چی خب اونم خاک بر سر شک کرد فکر کرد من ایرادی دارم ازم زده شد درسته سنم زیاده ولی خب چون اولین تجربه بود و تا حالا نداشتم از این جور چیزا و دوسش دارم اینجوری گند زدم اوایل کات داشتم جون میدادم خدایا شکرت که الان داره کمرنگ تر میشه بعضی وقتا میبینم بهتر که نشد اصلا ولی یاد خاطرات میوفتم اعصابم خورد میشه نمیدونم چه مرگمه
همش بهم میگفت دوستت دارم به دوروغ عقده ای بودو خیلی چیزای دیگه
ادم باید یچزایی بهش ثابت بشه تو عمل تا حرف ادمارو بتونه باور کنه طرف تا صبح بگه مهمی ولی تا وقتی حس نکنی مهمی یعنی دروغ محضه کسی که براش مهم باشی کاری میکنه احساس مهم بودن و با ارزش بودن کنی و...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.