2777
2789
عنوان

باردارم خیلی خونم بهم ریخته

943 بازدید | 80 پست

اوضاعم خرابع .نمیتونم تمیز کنم.الان شوهرم میگه مهمون دعوت کنیم بنظرتون چیکار کنم .انقد شکمم گرفته و ویار دارم. نمیتونم خونه رو تمیز کنم

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

الان باید اولویتت بچه باشه.

اگر بخوای کار کنی و بهت فشار بیاد نکن و بگو تو فرصت بهتری دعوت کنیم اگر نه میتونی آروم آروم کارهارو انجام بدی خب دعوت کن.

تبریک

1
5
10
15
20
25
30
35
40
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
الان باید اولویتت بچه باشه.اگر بخوای کار کنی و بهت فشار بیاد نکن و بگو تو فرصت بهتری دعوت کنیم اگر ن ...

فقط روزا در حد ظرف شستن و غذا و شستن سرویس میتونم بقیش انگار جون ندارم کمرم درد میگیره .با آی وی اف باردارم

اصصصصلا اهمیت نده ب حرف شوهرت الان وقت مهمون دعوت کردنه دست بردار بابا

من ماهای اخر انقدر سختم بود پتو متو بردارم از رو زمین میگفتم چقدر تنبلم شوهر نفهمم جم نمیکرد میرفت اینا حالیشون نیست ک ما چی میکشیم البته من از وهرم در همین مورد فقط بدم اومد 

کلا حالیشون نیست الان یادم میاد میگم بابا حق داشتم دیگ

کلا راحت باش و ب خودت و بچت فکر کن

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود          «توکل‌ات به خدا»
بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779

تاپیک های به روز شده

2792
داغ ترین های تاپیک های امروز