دیروز پریروزا صلح بود چند بار بیدارشدم و خوابیدم هربار خواب دیدم
اولش دیدم ی امامزاده هست خیلی حاجت میده شهر خودمونه دیدم یکی از عمه هام گفت پاشو بریم زیارت امامزاده محمد تو دلم کلی خوشحال شدم گفتم آخ جون حتما باز پشت بندش زیارت جور میشه برام(یکسال رفتم نذر کردم برم کربلا و مشهد هرکدومو دوبار رفتم اون سال تو خواب فکر میکردم باز همین میشه)
باز خواب دیدم تسبیح گرفته بودم دستم داشتم صلوات میفرستادم