2777
2789
عنوان

مامان شوهرم گفته دیگه نیا خونمون

613 بازدید | 33 پست

پارسال خواستاریم بود ۸ماه بعدش یعنی پاییز نامزدیم بود تو اون ۸ماه مارو خیلی خیلیییییی عذاب داد هی به همسرم می‌گفت نمیام خودت برو بابای منم قبول نمی‌کرد تنها بیاد اگه بدونید چه روزایی داشتیم

صیغه محرمیت که خوندیم برای نامزدی عاقد از من پرسید عروس خانوم چند تا سکه؟؟ بین یک تا پنج بگو ..

 میخواستم بگم سه تا که یهو مامانش گفت یکی 

منم خیلی عصبی شدم نامزدم گفت دوتاش کن

حالا عقد

مهریه من قرار بود ۱۱۴ تا سکه باشه مامانش گفت ۷۵سکه س دنگ هم وقتی خونه خرید میزنه به اسمش ما قبول کردیم 

دوم اردیبهشت عقدمون بود 

عاقد از بابای من پرسید بابای عروس خانوم بگید چند تا سکه؟

یهو باباش گفت ۷۵تا حاج آقا 

فرصت حرف زدن به بابای من نداد بابامم هیچی نگفت  منم داشتم آتیش میگرفتم

بعد اینکه ثبت کرد ازم پرسید خب عروس خانم شرطی نداری؟

گفتم لطفا بنویسید ۳دنگ خونه هر وقت خرید به نامم بزنه

ببینید این اصلاااا برا من مهم نیست مهریه و این چیزا ولی میبینم از پدر مادر من و خودم می‌خوان سو استفاده کنن من فقط خواستم تلافی کنم

اینو که گقتم مامانش سرخ شد گقت اینو تو عقد نامه ننویس هر وقت خونه خرید میزنه به اسمت 

منم هیچی نگفتم 

دیگه هی در گوش شوهرش داشت پچ پچ میکرد جفتشون حرص می‌خوردن اخر باباش پاشد اومد جلو گفت اگه بعدا به مشکل بخورن چی میشه !!!!!!

عاقد گقت توی شرط نوشته شده تونست خونه خرید میزنه به نامش نخرید ک هیچی 

گفت باشه 

اینا تا آخر عقد یه لبخند نداشتن حتی تبریک نگقتن بمن به بابام گفتن

بشددت آدمای پرویی ان که می‌خوان زرنگ بازی در بیارن 

بعد محضر قرار بود بریم  برج میلاد اول رفتیم خونه اونا جفتشون تو قیافه بودن بعد مامانش گفت از این ببعد مال این خونه ای راحت باش خودت در یخچال باز کن بشور بیار ببر

عکسای مارو پست کرد اینستاش که به همه نشون بده مثلا🤣

حالا همون فردای عقد مامانش بهش گفته ک به ما بی مهلی کرد بی احترامی کرد شوهرمم گفته خب قرار از اول همین بوده ۷۵تا با س دنگ هر وقت بخرم 

بهش گفته به فاطمه بگو دیگه نیاد اینجا خودتم از خونه برو بیرون 

شوهرم اینو بعد ۵روز یمن گقت که اینجوری گفته مامانش 

بعد شماره منو پاک کرد تو اینستا انفالوم کرد ولی عکسای من همه تو پیجشه🤣🤣🤣🤣🤣🤣

خداروشکر شوهرم خیلی پشتمه و هوامو داره خودشم مامانشو شناخته تو این یسال تا الانم هز کاری بوده خودش کرده دریغ از یه هزار تومان کمک از باباش!

منم دیگه نمیرم خونشون از اونموقعم خودش با مامانش حرف نمیزنن اصلا


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی زود شروع کردن دشمنی رو،اصلا نرو خونشون تا احترامتو به جا بیارن

بگذار بگویند و بگویند و بگویند.. بگذار بِبُرند و بدوزند و بپوشند.. تو بخند، گوش بده، خیره بمان، هیچ مگو..

عزیزدلم تازه اول راهی . حرص و جوش نخور . جلوی همسرت هم پشت سرشون حرف نزن. اصلا برات مهم نباشه خانواده همسرت چیکار می کنن انفالو کرد پاک کرد و....چه بهتر .همون بهتر که توی پیجت نباشه هر چی از اعضای خانواده همسرت کمتر تو پیجت باشن راحت تری. فردا پس فردا هر چی استوری بزاری آمارت رو درمیارن فلان جا رفته بسار کارو کرده و.... کلا به یه ورت باشن 

خیلی زود شروع کردن دشمنی رو،اصلا نرو خونشون تا احترامتو به جا بیارن

مقصر من بودم؟؟

این اصلا نمی‌خواست ما بهم برسیم ولی شوهرم دست نکشید منم خیلی صبوری کردم و بهم رسیدیم 

واقعا نمیدونم چشونه

مقصر من بودم؟؟این اصلا نمی‌خواست ما بهم برسیم ولی شوهرم دست نکشید منم خیلی صبوری کردم و بهم رسیدیم و ...

دیگه ازدواج بدون‌ رضایت خانواده ها اینطوریه همش جنگ و دعوا حالا بقیه که راضی ان هم دعوا دارن دیگه از اینا چه انتظار داری کلا صبرتو ببر بالا

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز