برو خونه پدرت ابروشو ببر یک زن تا وقتی توسری خور هست که کوتاه بیاد اگر یبار طعم نافرمانی رو چشیدی و به خواسته ت رسیدی دیگه اجازه نمیدی هر کسی به روانت اسیب بزنه تو زن اون مرد شدی چون تو این دوره زمونه خونه ای داشته اگر خونه نداره ارزشش چیه جز اینکه تو توی خونه دی ک مال تو نیست هی کلفتی بکنی والا من موندم
ببخشید صریح حرف میزنم
عزیزم آروم باش و باهاش با آرامش حرف بزن،بگو من نگران بچه ها مون هستم ،تو این دوره زمونه هیچکس به هیچکس رحم نمیکنه، بگو من نمیگم بیا به نام من بزن حداقل به نام خودت باشه برای آینده بچه ها....بگو اینهمه تو صبح تا شب داری زحمت میکشی بعد خدایی نکرده آدمیزاده یه وقت مادرت فراموشی بگیره تکلیف خونمون چی میشه؟ با سیاست باهاش حرف بزن راضیش کن،
بگو من نمیگم پدر و مادرت میخوان مال مارو بخورن که..فقط میگم آدم از یه ثانیه دیگه خودشم خبر نداره اگه آلزایمر بگیرن چی؟
خداروشکر که باز تو از خونه بیرون نزدی. اسی این ادما عقل ندارن روی انگشت چرخون بقین مردی که اینجوریه صلاحیت نداره بیغیرته ولش کن. خودش پشیمون میشه.بزار به اسم اون باشه اگه اومد گفت پاشین خونمو میخوام بفروشم اونوقت ببین شوهرت چی میگه .میگه بریم کجا زندگی کنیم تو خیابون
من چی بگم کل زندگی به نام مادرشه
خودم فهمیدم به روش اوردم گفت همه ما این کار رو میکنیم
برادر شوهرمم کرده به نام مادرش
گناه من چیه بچه ندارم؟ باید زحمت های من رو بچه برادر شوهرام بردارن
