مسافرت و شنا تو دریا
عروسی رفتن اونم تو خونه مسجدی نشستن با پذیرایی چای و شیرینی زبون و میوه و آخر مجلس اون شاخه نباتای گچی مجسمه ای
عروسک بازی و لباس و رختخواب دوختن براشون
گل بازی و اشکال مختلف ساختن از گل
تو حیاط خوابیدن زیر نور ماه و ظهر زیر نور خورشید داغ
خرید کردن کلی برای هم خودم هم خونه
رنگ کردن موهام اونم مشکی پر کلاغی دلم لک زده برای موی مشکی
رفتن ب بلوار فرودگاه و خوردن شام و چایی و تا نصفه شب اونجا موندن
رفتن ب بازار رضا و دیدن اجناس رنگا وارنگ و پاساژهای اطرافش
رفتن ب پارک با دخترم ک اون بره تو شهر بازیش منم چای و خوراکی بخورم و از دیدنش و بازی کردنش لذت ببرم