ما هم داریم تجربه هامون میگیم.من همسرم ۱۳ سالع کنار همیم..هنوز بخودش اجازه نداد جلوی خانواده این طور ...
ما ۲ماه عقد کردیم
تو این مدت بارها دعدامون شد.یکم خب حالتامون مشخص میشد.تو خودمون میرفتیم.اما من سعی میکردم اصلا نشون ندم.از اونور مامانم میومد هی قسم خدا پیغمبر ک بگو چیشده.من بارها در رفتم.بارها نشون ندادم.اینبار خسته شده بودم.زدم ب سیم آخر😑امروزم بهش گفتم دیگه نباید اینقد سوال کنه ازم.حتی حس کرد دعوامونم شده نباید بپرسه.دهن منو سرویس کرد این مدت با این کنجکاوی مسخرش.انگار هیچکس دعوا نمیگیره😑😐من بارها بخاطر اینکه اینا نفهمن.با اینکه بحث داشتیم باهم.باهاش تووجمع توب برخورد کردم.اما این مامان من دیگه شورشو در آورده
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
اینجوریه ک تا من محبت میکنم ب شوهرم.خواهرو مادرم میگن واااای اوایلشه.بعد حالت بهم میخوره ازش.بارها عصبی شدم گفتم انقد چیزای نحس نگید.نمیفهمن.انگار چشمشون داره در میاد ما یکم محبت میکنیم بهم و میریم تفریح