امشب از شدت خستگی نتونستم برم
واقعیت اینه که من سه تا مسجد مختلف میرم
هر کدوم رو، روزهای خاصی، چون برنامه های مختلفی دارن
و امروز با کاروان یکیشون رفته بودم بی بی شهربانوی عزیزم
و چقدررر خوش گذشت
و چقدر دلم تنگ شده برای همسفرها
مخصوصا برای خانم متولی مسجدمون که خیلی شخصیت باحالی داره و باید مفصل راجع بهش بنویسم
بی بی شهربانو هم که رفته بودم با خودم ازون جاکلیدی های گل نرگس بردم که نماد امام زمان هست و یکی اش رو هم دادم به همین خانم، امیدوارم کلیدهاشو بهش آویزون کنه و یاد من بیفته