یکم سرما خوردمو گلوم میسوزه صبح پاشده بود رفته بود واسم سوپ گرفته بود
اومد نشست هی من گفتم دوست ندارمممم بعد اون با دستای عضله ایو رگ دارش موهامو ناز میکرد به زور بهم سوپ میداد میگفت بخور قربونتت برم واست خوبه تاج سرممممم
بعدشم پاشد ظرفارو شست گفت خانومممم یکی یدونممممم پاشو بریم بیرون دور دور دلت باز بشه اصلا بریم خرید
بعد من گفتم حال ندارم خستم ولم کن بعد اون گفت مگه دست خودته قربونت بشم لباسامو اورد عوض کردم بعدشم به زور بغلم کرد هرچی دستو پا زدم گفتم نه من امروز حوصله خرید ندارم بعدشم کمدم داره میترکه گفت نه باید بریم خرید تا دل کوچولت باز بشه بغلم کرد منم زورم نرسید اخه خیلی هیکلیه قدش۱۹۰ بعدشم منو برد نشوند تو بنز البالوییش و رفتیم خرید
تو راه دخترا داشتن با چشماشون شوهرمو میخوردن😔😔
تا شب بیرون بودیم بعدشم بهم پیشنهاد داد بریم شام بخوریم که یهو از خواب پریدم 😭😭😭