2777
2789
عنوان

گروه خونی خواهرم😄

214 بازدید | 27 پست

گروه خونیش A هست پدرمادرمO

شماهم به همون چیزی که من فکر میکنم فکر میکنید؟ 

اینم بگم اهل پرورشگاه اینا نبودن یعنی  ممکنه توی بیمارستان...؟ 

یا بهتره دنبالشو نگیرم😁

پایان قصه است دیگر همینجا... آنجاست شاید پایان دنیا...      امضام یه قسمتی از یه کلیپ کودکانه اس که دوستش دارم مثل ی کاربر مثلاروشن فکر فکرنکنید منظورم تلاش نکردنه😁🤍

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

چه ربطی داره عزیزم

از لحاظ علمی غیرممکن

پایان قصه است دیگر همینجا... آنجاست شاید پایان دنیا...      امضام یه قسمتی از یه کلیپ کودکانه اس که دوستش دارم مثل ی کاربر مثلاروشن فکر فکرنکنید منظورم تلاش نکردنه😁🤍

چه ربطی داره عزیزم

ربط که داره . اگه پدر و مادر گروه خونیشون o باشه امکان نداره بچه هاشون گروه خونی دیگه ای داشته باشن

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
شاید پدر یا مادرت Ao باشه خب

اگه Ao بود گروه خونیشون ژن غالب بود یعنیA

پایان قصه است دیگر همینجا... آنجاست شاید پایان دنیا...      امضام یه قسمتی از یه کلیپ کودکانه اس که دوستش دارم مثل ی کاربر مثلاروشن فکر فکرنکنید منظورم تلاش نکردنه😁🤍

شاید پدر یا مادرت Ao باشه خب

اون موقع که گروه خونی شون o نمیشه a میشه

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

بیشتر ببینید
وایسید مربع پانت بکشم 😂😂

😂😂

پایان قصه است دیگر همینجا... آنجاست شاید پایان دنیا...      امضام یه قسمتی از یه کلیپ کودکانه اس که دوستش دارم مثل ی کاربر مثلاروشن فکر فکرنکنید منظورم تلاش نکردنه😁🤍

ربطی نداره عزیزم گاهی اینطوری پیش میاد

بنیان خانواده رو بهم نزن😑😂

🌾 نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ ساله‌اش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول، رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله... بچه: بعد از اینجا کجا میریم؟ مامان: امروز دیگه هیچ جا، شنبه ها روز خاله بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح میریم اون جا که یه بار من رو پله هاش سُر خوردم! بچه از خنده ریسه می‌رود... مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.‏ نمی‌دانم ساختمان بستنی چیست؛ ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند. دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه پله پیاده‌اش می‌کنند که "بره پیش بچه هاش و بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم". ‏نظافت طبقه ما تمام می‌شود. دست هم را میگیرند و همین طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند. ‏مادرانگی که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودن که به مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. ساختن دنیای زیبا وسط زشتی ها، از مادر، مادر می‌سازد. 🌸✏️سودابه فرضی‌پور

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792