عقده هیچی ،
نه این که همه چی محیا باشه ها
وولی عقده نشد برام
عروسک باس خرگوشه که هر روز از پشت ویترین نگاهش میکردم عقده نشد
دوچرخه سالم که همیشه زنجیرش نیوفته عقده نشد
عروسک خوابالو که دوستم داشت و من عاشقش بودم عقده نشد
کیف ساالم که نخوام زیپشو با سنجاق نگه دارم عقده نشد
خیلی چیزای دیگه خواستم ولی نشد ولی عقده نشد
چون با همونی که داشتیم شاد بودیم