بچه ، داداش هم اتاقیم بود
هم اتاقیم ۴ تا خواهر و برادر کوچیک داره به شدت کیوت و خوشگل و تپلن رفتم بیرون باهاشون که با اونا وقت بگذرونم
داداشش تو پارک همه رو میزد یه پسره رو چنگ انداخت از بغل چشم پسره خون اومد
مامان بچه ی مصدوم اومد بهم گفت به جای تیپ زدن برو بچه تو تربیت کن بعد زیر لب کلی فحش داد بهم
من کنار نشسته بودم فلافلمو میخوردم ! اولش اون یکی برادرش از زمین سیگار برمیداشت میذاشت دهنش من ازش گرفتم گریه کرد مامانش گفت ولش کن بذار هرکاری میخواد بکنه . دیگه دخالت نکردم
چرا من باید فحش بخورممم اخهههههههههه به من چهههههههه