تقریبا
نامزدم هر شب اکثر وقتا میره مغازه شبانه روزی رفیقش بعد محل کار تا ۳.۴ اونجاست
کارش ۲ شب تموم میشه یا دیگه کم کمش ۱۲ میره تا ۲ اونم به خاطر قهوه میره ک بخوره بقیه رفیقاش میان مجبور میشه بمونه
چون کارش سخته و گره زیاد توی کارش هست زیاد اهل گشتن با رفیقا نیست
توی کل عید یکبار فقط رفت کوه شب موندن فردا صبح برگشتن اونم نمیخواست بره بقیه اصرار کردن ک حال روحیش بهتر شه