بنایی داریم بعد کلا راهپله پر از گچ و خاک شده بعضی هاشم چسبیده گفتم تمیز کن تمام میاد تو خونه چنان دعوا و قشقرقی راه انداخت چنان بیشرف بازی درآورد بیا و ببین این در صورتیه که دیروز پیش مشاور میگفت هرکاری بگه میکنم بگه من چه ایرادی دارم همونو انجام میدم
منم از اینور باردارم مشاور گفت بهش تو باید ۹۰ بذاری تو رابطه زنت ۱۰
ولی تا از سرکار اومد گفتم اینارو انجام بده یه بیشرف بازی درآورد که نگم فحش و عربده و اینکه وظیفه زنه به من زور نگو خستم و....
این در حالیه که یبار از گشنگی داشت میمرد باباش زنگ زد گفت همین الان پاشو بیا بریم خاک الک کنیم واسه بنایی اینم گفت نهار بخورم بیام باباش گفت نه همین حالا بیا اینم یه چشم گفت و نهار نخورده پاشد ضربالعجلی رفت
به من میرسه جونش در میاد کار کنه