همونم که گفتم با هم میرن خرید منم خونه تنها میشینم یه تعارف به من نمیزنن که بیا بریم الان شوهرم اومد گفت چرا ناراحتی گفتم اره دوتایی رفتین یبار به من نگفتین بیا گفت مامانم میخواست وسیله بگیره یعنی من با مامانم نتونم برم بیرون یبار مگه من و تو میریم مامانم میاد گفتم مگه مامانت هووی منه که با من مقایسش میکنی
بعدم بلند شد رفت خونه ننش الان تا یک شب اونجاست شب موقع خواب میاد خونه بهمم گفت تو سرکار رفتی پرو شدی دیگه حق نداری بری سرکار گفتم برو گمشو به تو ربطی نداره
احتمالا هم شوهرمو برده مبل خریده اینهمه بدبختی و بیچارگی داریم زنیکه مقت خور تیغ زن کل وسیله های خونشو سر شوهرم نو کرده کدوم پیر زن سرویس خواب کامل داره اخه که شوهرم برا اون سرویس خواب خریده