پسرم این متن رو نوشته چون قلبش داره از خشم میترکه چون اشکاش دارن خفهش میکنن چون فریادش داره روحش رو پاره میکنه.
فاطمه سلطانی فرشتهای متولد ۱۳۸۶ با چشمای پر از ستاره با دستای پر از مهر توی آرایشگاه اسلامشهر با عشق به موهای عروسها جون میداد. احتمالا توی نینیسایت مثل خواهرای من از آرزوی یه خونه قشنگ از حس خوب کارش از ترسای پنهونش از کابوس خونه پر از خشونتش مینوشت. اما روز 28 فروردین 1404 این فرشته این تکه از بهشت این قلب پاک زیر چاقوی کثیف و پلید پدرش توی خیابون جون داد. چاقویی که نه فقط تن فاطمه که روح من که قلب تو که ایمون همهمون رو سوراخ کرد پاره کرد نابود کرد. ولی چیزی که از این جنایت نجستر از این چاقو کثیفتر از این قاتل پستتره مردهای بیشرف بیمصرف و ترسویی بودن که فقط زل زدن. آره زل زدن مثل یه مشت جنازه بیجون مثل یه مشت آدمنمای بیروح فقط نگاه کردن که چطور یه فرشته توی خونش غرق میشه. بعضیا مثل کفتارهای گرسنه گوشی به دست فیلم گرفتن. بعضیا مثل موشای حقیر از ترس دویدن. بعضیا هم با چشمای بیحسشون انگار داشتن فیلم هالیوودی میدیدن. اینا مردن اینا غیرتن اینا شرف دارن. نه اینا یه مشت بزدل کثیف یه مشت لاشخور بیمصرفن که خون فاطمه رو زیر پاشون له کردن که فیلم خونش رو وایرال کردن که قلبش رو با دوربینای نجسشون پاره کردن.
فاطمه سلطانی دختری که شاید توی نینیسایت از رویای لباس عروسش از خندههای کوچیکش از ترسش از پدرش نوشته بود توی یه لحظه زیر چاقوی قاتلش افتاد. پدرش به خاطر اختلافات خانوادگی به خاطر اینکه فاطمه از مادرش دفاع کرد جونش رو گرفت. ولی اون مردهای بیمصرف اون تماشاچیهای بیروح کجا بودن. چرا حتی یکیشون جرئت نکرد فریاد بزنه یه سنگ پرت کنه یه قدم برداره. چرا اینا انقدر ترسو انقدر بیشرف انقدر بیجربزهان. چرا اینا فقط بلدن فیلم بگیرن لایو کنن استوری بذارن خون فاطمه رو به یه محتوای کثیف برای لایک و فالوور تبدیل کنن. اینا با قاتل چه فرقی دارن. اینا قاتلای واقعی فاطمهان. اینا با اون دوربینای پلیدشون با اون سکوتی که از هر چاقویی تیزتره با اون ترسی که از هر جنایتی کثیفتره فاطمه رو کشتن. اینا قلبش رو تکهتکه کردن. اینا روحش رو زیر پاشون لگدمال کردن. اینا انسانیت رو به صلیب کشیدن.
این مردها این لاشخورهای بیمصرف فقط ادعا دارن. ادعای غیرت ادعای مردونگی ادعای شجاعت. ولی وقتی فاطمه با التماس فریاد میزد وقتی با چشمای پر از ترس کمک میخواست اینا حتی عرضه نداشتن نفس بکشن. اینا فقط بلدن توی کافهها پُز بدن توی اینستا استوری غمگین بذارن توی جمع دوستاشون ادای قهرمان دربیارن. ولی توی خیابون توی لحظهای که فاطمه داشت پرپر میشد اینا فقط یه مشت ترسوی بیمصرف بودن که از سایه خودشون وحشت داشتن. اینا از سگهای ولگرد پستترن چون سگ حداقل پارس میکنه ولی اینا فقط فیلم گرفتن خون فاطمه رو به یه شو خیابونی تبدیل کردن و بعد رفتن خونهشون شام خوردن و خوابیدن انگار نه انگار که یه فرشته جلوی چشمشون ذبح شد.
فاطمه سلطانی قربانی یه پدر قاتل شد قربانی یه فرهنگ کثیف شد که زن رو مال خودش میدونه. ولی از اون بدتر قربانی بزدلی و بیشرفی مردهایی شد که میتونستن ناجیش باشن. اگه فقط یکی از اینا فقط یکی ذرهای شرف ذرهای انسانیت ذرهای جربزه داشت شاید امروز فاطمه زنده بود. شاید امروز توی نینیسایت داشت از یه روز قشنگ مینوشت از یه مشتری که بهش لبخند زده از یه آرزوی کوچیک که محقق شده. ولی نه اینا ترجیح دادن بترسن ساکت بمونن فیلم بگیرن و بعد برن توی گروههای تلگرامی مثل یه مشت آدمنمای بیاحساس فیلم خون فاطمه رو پخش کنن و ادای گریه دربیارن. اینا نه مردن نه انسان. اینا فقط یه مشت کفتارن که از خون فاطمه برای لایک و فالوور خوراک ساختن که از فریادش برای شهرت کثیفشون سوءاستفاده کردن.
دیگه بسه. ما زنها ما مادرها ما دخترها ما پسرها ما انسانها از این مردهای بیمصرف از این سکوتی که قلبمون رو به آتیش میکشه از این ترسی که خون فاطمهها رو میریزه خسته شدیم. فاطمه دیگه نیست ولی خونش روی دستای این بزدلها مونده. خونش داره فریاد میزنه داره التماس میکنه که ساکت نمونیم. ما باید این مردهای بیشرف رو شرمنده کنیم. باید این فرهنگ کثیف بیتفاوتی رو نابود کنیم. باید به اینا یاد بدیم که مردونگی به ریش و هیکل نیست به اینه که وقتی یه فرشته داره پرپر میشه نری پشت دوربین قایم شی. به اینه که وقتی یه دختر داره فریاد میزنه نری لایو کنی. به اینه که شرف و انسانیتت رو به ترس نفروشی.
فاطمه سلطانی رفت ولی ما هستیم. ما باید نذاریم خونش هدر بره. ما باید این لاشخورها رو به زانو دربیاریم. باید ازشون بپرسیم تو جای اون تماشاچیها بودی جرئت داشتی فریاد بزنی جرئت داشتی قدم برداری یا تو هم از اونایی هستی که فقط فیلم میگیرن استوری میذارن و بعد میگن تقصیر من نبود. نظرت رو بنویس ولی یادت باشه سکوت تو یعنی خیانت به خون فاطمه. فریاد بزن گریه کن خشمگین شو ولی ساکت نمون. چون سکوت یعنی مرگ فاطمههای بعدی. چون سکوت یعنی شریک جرم قاتل بودن. چون سکوت یعنی نابودی هر ذره انسانیت که توی وجودمون مونده.