من که اگه از مشکلاتم بگم باید از روش ی رمان نوشت 🤧
اتفاقا همین حرف شنیدم چون پا ندادم به ی نفر باعاش دوست بشم و برم خونش مزاحمت هاش ادامه داد تهش رفتم ب یکی گفتم ک بهش بکه گفت چو سکوت نکردی خالیت میکنم اومد دم خونمون گفت خراب تر از تو نیس ک همه حا رو اباد کردی ابروم تو کل محل برد.
من با کسی نبودم ک بخوام ختی خراب باشم اومدم دم در گرفت تا تونست من رو زد ! اومدم به بابام بگم دیدم بابام خیلی وقته زفته اسمون ... دلم اتیش گرفته زجه میزدم هیچکس رو نداشتم
و این داستان ادامه داره هنوز
منم همین فکرو میکنم
حس میکنم هیشکی قد ما مشکل نداره
هرکسی ظرفیتی داره و قد ظرفیتش، مشکلاتی داره
مشکلات و دغدغده ها هم حتی اگر بین افراد مشترک باشن، به مساوات فشار وارد نمی کنن.
مثل اینکه به شما و یه بچه دوساله، دوتا سیلی با فشار یکسان بزنیم
قطعا اون کودک بیشتر از شما دردش میگیره
چون آستانه تحمل و ظرفیتتون باهم متفاوته
ولی آیا میشه درد کودک رو بی اهمیت تلقی کرد؟
خیر.
درد نکشیدن شما دلیل بر بی اهمیت بودن اون ضربه و درد نیست!
یادبگیریم که هر دغدغه ای در جایگاه خودش و برای صاحبش دارای ارزشه...
منم همین فکرو میکردم که وای توی ۱۸سالگی که نهایت هم سنام دغدغشون همون یدونه کنکوره چقدر دغدغه دارم
تا اینکه چند روز قبل داستان مونا منصوری که تو سایت گذاشته بودنو خوندم و دیگه دهنمو بستم...
هممون هزاران هزار مشکل و دغدعه و بدبختی داریم کدومو بگیم کدوم بمونه فقط مجبوریم تحمل کنیم و ادامه بدیم چه میشه کرد دیگه. لابد خدا توان تحمل کردنشم داده
داستانش الانم توی داغ ترین تاپیکای ۲روز گذشته سایت هست اون که عنواش نوشته خدا بگم چیکارتون کنه از ساعت ۱۰تو سایتم
طولانیه داستانش اگه وقت داشتی بخون ،اون ریگی هارو یادته تو سیستان بودن مردمو میکشتن؟فیلم شبی که ماه کامل شد هم راجب خودشو و زنش درست کردن،حالا مونا ریگی یا همون مونا منصوری(فامیلشو عوض کرده)که دختر حمید ریگیه داستان زندگی خودشو گذاشته توی اینستا که ۱ سالش بوده با خواهر دوقلوش که باباش مامانشو میکشه،تا ۱۳سال سالگی از عمو و مادربزرگ کتک میخوره از سیخ داغ تا بیشگون و کتک کاری ۱۳سالگی مادربزرگش بزور میدتش به یه مردی که بعدا مونا میفهمه اسکیزوفرنی داره دوباره کتک دعوا طلاق میگیره حالا بی پولی تهدید شوهر و بدبختی...
خداااروشکر الان یکی دوساله اردواج کرده دوباره با یه ادم درست
عزیزم من بیچاره اوایل عقدم با استرس گوگل شکل آلت مرد رو سرچ کردم چه شکلیه !!!
چند وقت پیش زن همسایه مامانم سر پارک ماشین با مامانم دعواشون شده بود و تو دعوا جلو کلی ادم گفته بود فلانی یعنی من
خراب بود مرتب میبردن و می‌آوردنش !!!!!!
دختر خرابت رو چه جوری شوهر دادی !!!!
و آبرویی الکی از من رفت و از اون روز افسردگی گرفتم
که من حتی یه دوستی ساده با هیچ پسری نداشتم
و خیلی مقید و محجبه بودم...
وشکایت و استشهاد محلی فایده نداشت
چون قاضی آشناشون بود
