2777
2789
عنوان

وای وای وای خیلی بد سوتی دادم

136 بازدید | 11 پست

یکی از فامیلامونو دیدم که پدرش دو سال پیش مرده بعد این یه کمک بزرگی بهم کرد منم داشتم تشکر میکردم گفتم به مادر و برادرتون و حاج آقا محمدی مرحوم سلام برسونید😂😂😭😭وای زنه هنگ کرد یه لحظه بعد برا اینکه جمعش کنم دوباره تشکر کردم سریع خدافظی کردم 😂😭

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

اونقدرام بد نبود 

من یه بار یه سوتی دادم در سطح جهانی😂

هنوز بعد 5 سال یادآوری میکنن همه

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." 

بیشتر ببینید
تعریف کن توام

وایسا متنشو از تاپیکم کپی کنم بفرستم اینجا

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." 

بیشتر ببینید
وایسا متنشو از تاپیکم کپی کنم بفرستم اینجا

وقتی سال یازدهم بودم کلاسا مجازی بود. 31 شهریور بود شبش مامانم میخواست بره خونه فامیلا پدری منم حوصلشونو نداشتم ب دروغ گفتم فردا امتحان شیمی دارم نمیام. مامانمم گفت کی آخه یک مهر امتحان میگیره

بعد هیچی دیگه فرداش سر کلاس شیمی بودم که یهو مامانم میاد تو اتاق ی چیز برداره. همون لحظه دبیرمون درکمال تعجببب میگه خانم فلانی (من) میکروفونتو وصل کن میخوام ازت بپرسم. مامانمم دید قضیه جالب شد نشست ببینه چیکار میکنم. حالا هی زنه سوال میپرسید من یه دونشم بلد نبودم. تهش بهم صفر داد. بعد ک پرسش تموم شد مامانم ریییید ب سرتاپام همه کمبودای زندگیمو تو اون لحظه زد تو سرم.خاک تو سرت تو هیچ گوهی نمیشیو فلان  

 منم گفتم اخه کدوم خرییی یک مهر از بچه ها سوال میپرسه صدتا فحش دیگم گذاشتم روش. بعد دیدم ی چیزی این وسط عجیبه. هیچ صدایی از کلاسمون نمیومد همه لال شده بودن. نگو میکروفونم وصل بود صدا دعوا منو ننم داشت واسه همه پخش میشد:) خلاصه دیگه اون آدم قبلی نشدم.

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." 

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز