صبور باش،
سعی کن از الان محبت و احترام رو امتحان کنی،
با محبت و احترام حتی الکی و مصنوعی و ظاهری باهاش حرف بزن و خواسته هات رو بهش بگو...
البته نه تند تند مثلا اول یک مورد مثلا با توضیح و لحن خوب بگو میشه شنبه هفته آینده یک ساعت برم خونه مادرم و کمی دلیل بیار تا قبول کنه...
اگر قبول نکرد دوباره بعد مدتی یه خواسته دیگه رو امتحان کن مثلا بهش بگو انگشتر طلا میخوام.
اصلا بهش فحش نده حتی تو عصبانیت...
همیشه سعی کن لحن ات خوب و با احترام باشه...
این دخترای خیابونی که آوار میشن تو زندگی متاهل ها فکر میکنی چی کار میکنن؟ اصلش زبون بازی است؛ مردها نهایتش کمی مقاومت میکنن اما بعد تسلیم میشن البته مردی که پاک و با خدا باشه فریب دختر خیابونی رو نمیخوره اما جلوی زبون بازی زنش یا مادرش ممکنه کم بیاره