بهش شیر خشک آماده کردم بدم نخورد داشتم رامش میکردم بخوره شوهرم از اونور میگه سینتو بده بخوابه گفتم اول بزار اینو بخوره بعد گف سینتو بده هعی تکرارش کرد نه یبار نه دوباره هعی تکرار میکرد گفتم چتههههه اصن نمیخام بدم میخای چیکار انقدددد بدم میادددد فقد این مونده بود دخالت کنه اینم کرد منم جوابشو دادم اولین بارش نیستاااا رفته بودیم خونه برادر شوهرم یه شهر دیگه اونجا میخواست غر بزنه میگف پاشو ببر ممه بده بخوابه آخرش امروز هر چی از دهنم در میومد گفتم گفتم نمیخام بدم نمیدم اصن چته هعی بده بخوره بده بخوره راه انداختی ....