من باهرکسی اشنانشدم ولی باهمونایی عم ک اشناشدم طرف بهم نارو زد
خدایا دیگ سنمم بالاعه اگ ازعشق بی نصیبم پس منوببر
برای من مادرم مانع شد.32 سالمه
عشق که سن و سال نمی‌شناسه.
من اگه زمان برمیگشت عقب و مجرد میشدم هررررررگز ازدواج نمیکردم حتی اگه پسر رئیس جمهور میومد خواستگاریم...
تورو خدا بیخیال ازدواج بشید
من ۲۴سالمه هرلحظه فکرطلاق و جداییم
میگم کاش صبرکرده بودم ی ادم بهتر و درست تر پیدامیشد
مجرد میبودم بهترم بود تا این مردیکه
خانواده اش مزخرف ترین ادمای دنیان
ن شعور ن فرهنگ ن آدمن
دست مادرش تو دعاست آسایش نداریم همش جنگ و دعوا
شوهرم اخلاق نداره
من خوشگل تر و سر ترم ولی از بس مادرش زده تو سر من همش میگ من سرترم درصورتی شوهرم تو مردا قد کوتاه و من توی زنا قد بلندم هم قدیم اخه
۱۶۸قدمون
من سفید و خوشگلم
مثل سگ دارم جون میکنم واسه این زندگی ولی انگار ن انگار
خیلی کلافه ام
نخور نپوش قناعت کن مردیکه زبونش دراز تر میشه تازه
کلا حوری شده بدم اومده ازش هم خودش هم خانواده اش
فکرمیکنی
بدرک خانواده اش
وقتی خودش اخلاق نداره ی دقیقه خوبه ی دقیقه عین سگ
بخدا خسته شدم
مغازه داریم
من توی مغازه ام هم کارای خونه
ی دوست و رفیق ندارم چیزی بنام تفریح توی زندگی من نیست
فقط کار بیرون و کار خونه
متنفرشدم از خودم
مادرمو زودزود ببینم شش ماهی یبار
دیگ ادم کم میاره خسته میشه
