( به سیم آخر زدن ) معنی اصطلاح -> به سیم آخر زدن
دوراندیشی / احتیاط / ملاحظه / رودربایستی را کنار گذاشتن و با بی پروایی دست به کاری زدن یا با تن به خطر دادن
مثال:
- هرچه دم دهانش آمد به آنها گفت. دیگر به سیم آخر زده بود و فکر عاقبت کار را نمی کرد.
- کاری نکنید که به سیم آخر بزنم و پته ی همه تان را روی آب بریزم !
توضیح:
به تعبیری، منظور از سیم در این اصط. سکه ی نقره ا ست، و سیم آخر یعنی آخرین سکه ای که در جیب مانده است. گویا قماربازان کهنه کار وقتی که پی درپی می باختند، دست آخر در نومیدی و به امید یافتن راه نجاتی، آخرین سکه ی سیمین خود را نیز خرج می کرده اند و در چنین موقعیتی گفته می شد: "فلانی به سیم آخر زد
جالبه نه:)