ما خیلییی باهم خوب بودیم همه چی خیلی گل و بلبل بود تا بهمن ک رفت دانشگاه همه چی عوض شددد نه بهم پیام میداد ن پیامای منو درست جواب میداد همش باهم دعوامون میشد تا اینکه من دیگه بهش پیام ندادم از اسفند اونم نداد(آدمی ک نصف روز از من بی خبر بود سریع پیام میداد)یه ماه حرف نزدیم تا عید یهو عید و تبریک گف دوباره دعوامون شد من خیلی خیلی این وسطا اذیت شد چون خیلی بی محلی میکرد آدمی بود ک همیشه کلی توجه میکرد یه عالمه محبت میکرد ولی بعد دانشکاه رفتنش همچی عوض شد من تو عید بهش پیام دادم کات کنیم بعد ۲ روز پیاممو فقط سین زد هیچی ام نگف دیگه حرف نزدیم چن روز دیگه تولدشه بنظرتون منتظر تبریکم هست یا نه؟
اینم بگم تولد من اون اوایل سال بود ک ما باهم خوب بودیم کادو هم خرید برام
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم *مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم*طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری*غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
متاسفانه اون کات کرده و رفته تو هنوز نتونستی قبول کنی
اخه من حتی نمیدونم کات کرده یا نه چون من ک بش گفتم کات کنیم هیچی نگف فقط سین کرد حداقل ی جواب میداد تکلیف معلوم شه و اینکه اگه کات کرده خب چرا عید و یهو تبریک گف؟
فک میکنم حس شوخ طبعی ام رو از دست دادم.......شوخی کردم