پیش میاد دلش واسه خواهرش سوخته خوب ...
بزار روحساب خواهری و جیگر سوختش
پس اگر واقعاً اینطوره، شده قید خاله رو بزنید ولی کار خودتون رو بکنید.
بجای اینکه بگه پسر خواهرم داره سامان میگیره، بجای خواهرم بیام دامادش کنم، راه و چاه یادش بدم... داره همه چی رو خراب میکنه.
کشیدم این روزا رو اسی.
فقط هر کی حرف نامربوط زد بذارش کنار و به کارت برس. حرص هم نخور... یه گوش رو در کن یه گوش رو دروازه...
دیگه فکرشون بیشتر از این کار نمی کنه دیگه...
مثلا زن گرفتیم برای داداشم جای بزن وبرقص وخوشحالی اعصاب برامون نزاشتن بخدا دوست دارم بشینم زار بزنم خیر نبینن بگو به شما چه مربوط اصلا قاتل ما دوست داریم ازشون دختر بگیریم توفضولی چه آرزوهایی داشتیم حالا که اینجوری میکنن باید بی سروصدا بریم نشون کنیم عقد کنیم تموم بشه چون جشن بگیریم این خاله ام نمیزاره دایی هامم بیان جشن خراب میشه خدا ازش نگذره
کاری به هیچی ندارم
آما دختر قحط بود
پاشیدن با آدمی که اینهمه مشکل دعوا و فلان داشتین وصلت کردید
سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندن
دقیقا. جشن عقد برادر منم یه خاله اومد دوتا خاله نیومدن. دوتا دایی اومدن، یکی نیومد،،، دلم برای برادرم سوخت. تازه چند ماه بود، داغ پدر دیده بودیم. 😔
ولی من میگم نذار مراسم تو دل برادرت بمونه. قشنگ جشن بگیرید، هر کی خواست بیاد هر کی نخواست مهم نیست نیاد. .
اتفاقاً بعدا خجالت و روسیاهی میمونه برای هرکس که نیومد.
از رفتارهای خاله‌ت اصلا نترسید. همه چی رو طبق روالش انجام بدید. نذار بهترین روز زندگی برادرت انقد ساده و سوت و کور باشه.
