مامان من میگه زمان قدیم که ازدواج کرده با خانواده شوهرش یکی بودن از خانوادش ده ساعت فاصله داشت میگه تلفن رو قایم می کردن مبادا مامانم زنگ بزنه پول تلفن بیاد
میگه بابات کار گری میکرد براشون بهش پول نمی دادن
واینکه مامانم زایمان کرده بود بیمارستان پول نمی داد مامانم ترخیص بشه
خدا این ادم ها رو برای چی میاره تو زمین