شما هم مثل علاقه ای به ازدواج دیگه ندارید وقتی جوون بودم چون شناخت کافی از مردها و کلا ادمها نداشتم دوست داشتم الان نه دوست ندارم
وقتی جوون بودم چون مشکلات خانوادگی مخصوصا بابام زیتد اذیت میکرد فکر میکرد بقیه خوبن فقط بابای من بده
الان که مشکلم حل شده مستقل شدم مغزم باز شده عیبهای مردم رو سریع تر میبینم انالیز میکنم و مبگم من تحمل ندارم
علاقع ای هم به هیچ مردی ندارم چون همه یه حرفی میزنن ادم حرص میخوره
کلا ارتباط با ادمها همینه حرص خوردن روانی شدن براب همین دوست ندارم