متاسفانه آخر این داستانی ک شروع داری میکنی بد شدن خودته
این راه ها تجربه شدست
فکرتونوازخواهرشوهرتون پاک کنین
فک میکنی شوهرت خیلی ببخشید کور یا لاله اصلا اینطور نیست
اون خودش میفهمه
شاید اصلا برای برادرش زنگ زده عذرخواهی کرده وشمانمیدونی
در هر صورت مطمعن باش این کاردرستی نیست و در دراز مدت برای خودت داستان میشه
من متوجه میشم که چی میگی ودرکت میکنم
اما تو مسئله باید سکوت کنی
نه خب سرزده به حساب نمیاد چون تو روستان ما یه روزه رفته بودیم میدونستن خونه همشون همون روز میریم.زنداییم خیلی عوضیه با خانواده خودش مادرو پدر و خواهر بردارش قطع رابطه کرده خونش راه نمیده خانواده ی شوهرشم چشم نداره ببینه ما هم بار اول و اخرمون بود رفتیم خیلی ضایعن پرده رو یواشکی کنار زدن دیدن ماییم باز نکردن در صورتیکه ما هیچ ارتباط بدی باهاشون نداریم و عید به عید یه ربع میریم میشینیم بلند میشیم.
من یک سال و نیمه اومدم خونه ام نه خواهر شوهرام نه جاریا نیومدن چشم روشنی بعد تو برا عید دیدنی نیومده ناراحتی
