سلام
امروز ما رفته بودیم ۱۳ ب در شوهرم راه افتاد ک بره باغ پدرشوهرم ... بچمم داشت میبرد(ی پسر چهارساله شیطون دارم) منم گفتم شاید بره اونجا اذیت کنه همراه شوهرم راه افتادمو رفتم اونجا ب محض رسیدنمون دیدم ک دخترای جاریم تاب بستن دارن بازی میکنن پسرمم گفت الا و بلا میخوام سوار شم کلی بهش توضیح دادم ک نه نوبتیه و... بعد یدفعه ی سنگ بزرگ رو برداشت پرت کرد طرف دختر جاریم ک داشت تاب میخورد اونم از ترس اینکه سنگ بهش نخوره هولی از تاب اومد پایین و انگشت پاش گرفت ب لبه جوی و درد گرفت این وسط هم دختر اون یکی جاریم شروع کرد ک سامیار زده ب پاش منم گفتم نه سنگ خورد ب دیوار و افتاد لیلا هولکی خودشو از تاب انداخت و پاش درد گرفت ولی باز دختره زیر بار نمیرفت ک کار سامیاره و سنگ زده ب پای لیلا منم گفتم اصن زده دلش خواسته و بچمو برداشتمو از اونجا اومدم اینور تر بعد شوهرم اومده میگ سحر (مامان همون دختر جاریم ک هی میگفت کار سامیاره ) ب من گفته ک اینا بچه هستن من توقع نداشتم زنت ب بچه من اینطور بگه من بدم اومده ...
حالا بنظرتون من چ عکس العملی نشون بدم
چون خیلی بی سیاستم گفتم با شما مطرح کنم راهنماییم کنین...