اگه هستید بگید که تعریف کنم.
بله
جان
بگو
نه نیستم
بگو
تعریف کن عزیزم
برفما برادر
خب تخمه آوردم تعریف کن
بگو لایک
اره بگو
منتظریم
ما امشب رفته بودیم بیرون که اتفاقی فامیل مون رو دیدیم. فامیل نزدیک هم هستند. بعد چون مامانم اصرار کردند بچه شون پیش ما موند که با ما باشه و بعداً خودمون برسونیمش خونه شون. بچه شون هم ابتداییه. این کلی اول خجالت می کشید که نه من چیزی نمی خوام برام بخرید ولی ما می گفتیم نه تعارف نکن طوری نیست. حالا ما هم فکر می کردیم با یه چیز کوچولو خوشحالش کنیم. این رفت توی به مغازه دست گذاشت روی یه کتاب و دفتر و خودکار، نگو اینا با هم بوده 670 هزار تومن، من خوندم 67 هزار تومن. هیچی دیگه چون خودمم یه سری وسیله می خواستم برداشتم فکر کردم اونا گرون شده. اصلا هم بعدش چک نکردم چون گفتم داخل مغازه چک کردم دیگه. تازه بدبختی اینجاست که من با اینکه قیمت رو دیدم ولی یکی از صفر ها پاک شده بود. خلاصه ما اینو رسوندیم و بعد که اومدم داخل خونه فهمیدم چه گندی زدم. حالم خیلی بد بود ولی الان بهترم چون من به شخصه خودم به این پول خیلی احتیاج داشتم.
گفتم اینجا بذارم شما حداقل حواستون رو جمع کنید.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز