دوتا بچه بزرگ داره، با یکی ازدواج کرده که اختلال روحی روانی داره بد دل شدیده مدام به خودشو بچها تهمت جنسی میزنه و حبس خونه شدن . ارتباط با هیچکس نمیزاره داشته باشن چون بسیار بددله و همه رو دشمن میدونه.اینده هیچکس براش مهم نیس . حالا این زن خودشو چسبونده به مرده و شدن دوتا ...کلا بیخیال شده یه ادم افسرده که الکی خوشه و خودشو به خواب زده .اخلاق عینهو بلانسبت سگ ..شده بدتر از مرده با بچه بزرگه که کلا قهره با کوچیکه هم نمیسازه .انقد مراعات زیادی کرده که حتی اگه مرده بگه بمیر میگه چشم میمیرم.حتی بچشو یه پارک هم نمیبره انقد از شوهرش میترسه ... یه بخش وسیعیش هم از اینه که زیادی کوتاه اومده دیگ گندش دراومده حتی بعد کلی سال زندگی یه خونه هم ندارن درست حسابی و مرده همش تو خونه های کلنگی و قدیمی میبرتشون حتی به مادر زنشم تهمت جنسی میزنه که باهاش قطع ارتباط کنه ولی زنه همچنان دست رو دست نشسته .نظرتون چیه راجب این خانم راستی اینطوریم نبوده که نشناسه شوهرشو حتی از دوران اول زندگی و عقد متوجه شده بوده که ادم درستی نیست ولی به هوای اینکه از ابرو نمیشه بهم زد و احتمال داده بهتر بشه تا قیامت ادامه داده به این وضعیت ...
این دیگه درست نمیشه بچه ها باید خودشون رو به طریقی از دست جفتشون نجات بدن
عزت نفس پایین و لایق ندونستن خودش به زندگی خوب و فک میکنه شوهر همینه و زندگی اینه
تغییرم نمیکنه
شیرین عقل زنه و از نظر روحی روانی آدم عادی و سالمی نیست
بنظرم این ادم زندگی باری به هر جهت داره ...منتظره ببینه خوشبخت میشه یا بدبخت خودش هیچ تلاشی نداره .شخصیت غیرجنگجو
این آقا که پارانوییده و هیچ درمانی هم نداره شاید با مراجعه به روانشناس یه مقدار کمی بهتر بشه که البته اکثرا اصلا به روانشناس هم‌مراجعه نمیکنن
خانوم‌هم مهارت جرئت مندی نداره،از شدت ترس احساس ناچاری میکنه از اول ترسیده نتونسته ازدواج رو به هم بزنه بعدشم باز ترسیده نتونسته طلاق بگیره ناچار شده بسوزه و بسازه خانم‌اگر ترسش هاش رو کم رنگتر کنه،جسورتر وجرئتمند تر باشه میتونه واسه زندگیش تصمیم بهتری بگیره
این خانم حتی یبار سر مسئله کوچیک یه بحث کوچیک با بچه بزرگش شنیدم خودزنی کرده هی زده تو سر خودش میگفت دوسه باری عین ادمای روانی که حسابی قاطی کرده باشن حمله کرده بزنه بچشو ولی در عین حال اون خانم میدونم شاغلم هست
برای خانم ۱۲ جلسه یا شوهرش؟
میدونی داستان چیه،آدما باید شمشیر داشته باشن‌که بتونن بجنگن باید مواد اولیه داشته باشن که بتونن غذا درست کنن این خانم بیچاره توانش رو نداره جرئتش رو نداره درواقع نمیدونه چطوری باید خودشو نجات بده انگار که تویه شرایطی که نمیتونه تغییرش بده گیرکرده وبخاطرهمین عصبی وافسرده شده
کرج ۲تا روانشناس خوب میشناسم
آقای قربانی که کلینیک نگاه نو کار میکنن سرچ کنید شماره ی کلینیک تو گوگل هست
خانم دکتر سحر چگینی هم عالین فکرنکنم‌شماره شون تو گوگل باشه اگر پیش ایشون رفتن بگید گروه درمانی هم حتما شرکت کنن فوق العاده ست
خانم ژولیت رودینی هم یکی از بزرگتریت روانشناس های ایران هستن الان آلمانن پیجشون رو بگید دنبال کنن پادکست های خیلی خوبی میزاره