میگن قضاوت نکن و این حرفا
اما من نمیتونم چنین مادری رو درک کنم
اینکه خودش رو نجات بده از یک زندگی سمی رو درک میکنم
اینکه جایی نداشته باشه و نتونه بچه هاش رو ببره رو درک میکنم
اما اینکه این همه سال سراغی از بچش از پاره تنش نگیره رو نمیتونم درک کنم
الان فرق اون یکی بچه هاش با این بچه ها چیه
اونا رو میبینه دلش نمیسوزه که من دو تا طفل دیگه هم داشتم؟