چی بگم والا
مادرم رو به زور بندِ بابام کردن،اونم برای اینکه جاپاش رو سفت کنه تند تند بچه آورده
اون خانم به مراتب از مادرم خوشگل تر،پولدارتر؛،،تحصیلات بالاتری هست و مادرم خیلییی بهش حسودی میکنه
چون مامانم جایی برای رفتن نداشت همیشه همه چیز رو توی خودش میریخت
هر دفعه قهر میکرد،مامان بزرگم مجبورش میکرد آشتی کنه[خونه مامان بزرگم کلا یک اتاق داره،دوتا از بچه های داییم+یکی از خاله هام نیز همونجا زندگی میکنن]
پیش هر مشاوری که رفتم،میگفتن شرایط باعث شده مادرتون اینجوری بشه