این خیلی مومنه بعد دخترش هفت سال ازم کوچیک تره
امروز خونه یکی دیگه از خاله هام بودم دختر خالم گفت بیا بریم داخل اتاق یکم باهام حرف بزنیم
بعد هی می‌گفت با دختر کن بری تو اتاق چیکار ال وبل منم خیلییی ناراحت شدم آخه دخترت خودش پتیاره عالمه من چی یاد ابن بدم یا بهش چیبگم😐 خیلی ناراحت شدم اما بخاطر دختر خالم موندم
رفتم خونه دختر خالمو بلاک کردم بهشم گفتم دیگه اومدی اینجا زنگ من نزن که بیام
خیلی ناراحت شدم انگار دشمن خونیشم
رفتار تو که خیلی بچگانه بوده
ولی بره منم اتفاق افتاد. خالم ام دختر خرس گنده ده ساله داره من ۱۷ام... یبار چندین ساعت با جون و دل نشستم و به سوالات و کنجکاوی هایی که بچه ها تو این سن دارن جواب دادم و باهاش حرف زدم
سوالای بدی نبود هااا مثلا دانشگاه چیه چمیدونم دبیرستان چطوره آدم چجوری به این شغل برسه و....... خاله ام اومد که دخترم با همسن و سال خودت حرف بزن به منم گفت رها چشم و گوشش رو باز نکن حرفای مناسب سنش بزنی ها😐😐😐😐😐
