سلام من 24سالمه و 4ساله که ازدواج کردم.از اوایل ازدواج تا همین الان که دارم اینو مینویسم با مادر شوهرم تو یه خونه دارم زندگی میکنم .من دلم میخواد مستقل باشم ولی شوهرم خیلی مامانیه در ضمن اینکه مادر شوهرم خالمه.اوایل زیاد سخت نمیگرفتم ولی الان چند روزه که اعصابم داغونه دیگه نمی تونم تحمل کنم اصلا راحت نیستم یعنی آرزو به دل موندم با شوهرم تنها باشم حتی نمی تونم با شوهرم حرف بزنم چون این خاله ی عزیزم گوشاش خیییییلییییییییی قویه.حتی نمی تونم تو خونه لباسی که دوست دارم بپوشم چون همیشه هست همیییشه .
تو رو خدا بگید چیکار کنم احساس میکنم افسرده شدم با هیچکی حرف نمیزنم حوصله هیچی ندارم فقط سرم تو گوشیه .بدتر از همه اینکه ما از شهر خودمون رفتیم ی جای دیگه از خانوادم 1200کیلومتر دورم
یک پسر هم دارم ببخشد خیلی طولانی شد...